شعر بومي لري

ساخت وبلاگ

"در این سرای بی کسی،کسی به در نمیزندبه دشت پر ملال ما،پرنده پر نمی زند"۱در این زمین رو سیاه و این کرانه ی کبودبه ریشه غم دلم کسی شرر نمی زنداز عمق اشک آمدم،به اوج گریه میرومخدا که رنگ خنده را به این سفر نمی زنداگر چه درد با دلم همیشه هم مسیر بودسپیده ی خوشی ولی به این سحر نمیزنداگر که بوم قلب من پسند روحتان نشدزمان بجز رنگ سیه به این اثر نمی زنداز عشق نا امیدم و از این خیال خام سیربه کام زهر من خدا کمی ظفر نمیزندمرا که یک ستاره هم به نام قلب من نشدفلک که یک شبه به نام من قمر نمی زند!!!منی که مرگ خنده را به هر دو چشم دیده امبه گوش من دگر غمی زنگ خطر نمی زنداگر چه از شما و از همه زمین گریختمبجز دل خودم کسی به من ضرر نمیزنداز این دیار می روم،به ناکجا روانه امکه جز بلا و غم کسی به این گذر نمی زندفهیمه نعمت زاده۱:بیت اول برگرفته از شعر زیبای در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند از استاد هوشنگ ابتهاج شعر بومي لري...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بومي لري دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9fahim951 بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 13:32

 

دِلِم چی آوِ ری تَش بی قِرارَه

وِ شُونِم یِمِجُو ماتَم میوارَه

شعر بومي لري...
ما را در سایت شعر بومي لري دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9fahim951 بازدید : 150 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 8:56

باید یکی اینجا تلف می شد از بین ما باید یکی می موند من روحمو کشتم برای تو جسمم واسه "من" فاتحه میخوند   آروم باش ای ماه عاشق کُش آروم از این مُرده،بیا رد شو من پای بدبختی رو بوسیدم تو اسم نیک فال "اَبْجَد" شو   من بی تو با این مردگی،بی حس تو زندگی داری،برو عشقم من موندم و تقویم بی برگم تقویمتونو پُر کنید با هم   میشینم اینجا،پای حرفامو هر یک نفس،یک قرن آزاره با اینکه قلبم مُرده،این چشما بازم واسه عشق تو میباره   چشماتو روی من ببند،رد شو من کل این فصلا رو پاییزم آروم برو،آروم برو با اون من روی جای پات،می ریزم...                           فهیمه نعمت زاده شعر بومي لري...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بومي لري دنبال می کنید

برچسب : ترانه ای بهار دلنشین,ترانه ای به نام پریسا,آهنگ اي بهار آرزو, نویسنده : 9fahim951 بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:25

شعرو قصه تَه کشیده،بی تو باید دود شد بی تو باید تا تَهِ آینده رو نابود شد   بی تو باید هر دقیقه تیغو رو گردن کشید هر دقیقه مُرد و از این زندگی چیزی ندید   من همون بغضم که مونده مثل غدّه تو گلو آخرِ شومِ خیال و داغ دارِ آرزو   من همون اسمم که افتاد از میونِ زندگیت محو میشم،میرم و میمیرم از وابستگیت   من همون زخمم که قدّ کُلِ دنیا عمقِشِه هَر چِقدرَم عاشقم باشن،بَعیدِه بسته شِه   دور این دیوونه بازیها رو باید خط کشید خیلی وقته هستم و چشمای تو من رو ندید   خیلی وقته شعرَمو با اسم تو خط میزنم عاشق شهری شدی که بانیِ عشقش منم   هر خیابون از غزلهای مَنِه رنگِ توئِه توی هر میدون یه تندیس از دلِ سنگ توئِه   هر کسی که توی این شَهرِ دلش پیش توئِه گرِگ من!یک شهر هم مثل خودم،میشِ توئِه   این همه از تو نوشتم،کُلِ شهر عاشق شدن عاشقِ اونها شدی با عاشقانه های من   بیخیال آرزوهای محال و واهی ام با یه کوله بی کسی،از سرزمینم راهی ام                                   فهیمه نعمت زاده شعر بومي لري...ادامه مطلب
ما را در سایت شعر بومي لري دنبال می کنید

برچسب : ترانه فارسی,ترانه فارسی شاد,ترانه فارسی جدید, نویسنده : 9fahim951 بازدید : 138 تاريخ : دوشنبه 6 دی 1395 ساعت: 2:25